در مورد تنهايي زنها گناه از ماست!

« زن » شاهكاري از خداي خوب و بي همتاست!
زيباست زن! زيباست زن! زيباست زن! زيباست!
من معتقد هستم كه زن در اصل آدم نيست!
- شايد گروگان خدا در چنگ آدمهاست –
يك لحظه دنيا را بدون زن تصور كن !
- حس ميكني خون در تمام چشمها پيداست -
دنياي بي زن مثل يك كابوس، بيروح است!
- با زن ولي حداقل بخشي از آن زيباست-
دنياي بي زن مثل يك دنياي بي شعر است!
- دوران ما از اين نظر دوران وانفساست -
باور بكن در استواري «مرد» اگر كوه است-
«زن» در بزرگي و صفا مانند يك درياست!
در شهر من تنها اگر «مجنون» شود يك مرد-
نام تمام دختران شهر من «ليلا»ست!
زن با وقار و با حيا زيباتر است، اما –
پايش بيفتد در دفاع از خويش بي پرواست!
عكس زني ديدم كه در دستش تفنگي بود !
-زن در زمان جنگ هم زيبايي دنياست-
وقتي تمام «زن» دو حرف از «انزوا» باشد
"تنها شدن" تقدير شوم اغلب زنهاست!
چون اغلب تاريخدانان مردها هستند
نقش زنان در بستر تاريخ ناپيداست!
با آنكه بر روي تنش تاريخ مصرف نيست
اغلب به چشم مردها مانند يك كالاست!
هر جا كه باشد «مرد» سرگرم است، اما زن –
هرجاي اين دنيا كه باشد باز هم تنهاست!
اين روزها دنياي ما دنياي بي مرد است
در مورد تنهايي زنها گناه از ماست!