گاهی به نغمه های دلم گوش می کنم

جز عشق هرچه هست فراموش می کنم

 

پیری رسید و تار هوس می تنم هنوز

یعنی: شکار لعل لب نوش می کنم

 

گاهی هم از پیاله ی چشم بتان شهر،

بیتی،قصیده ای ،غزلی نوش میکنم

 

چون پیچکی که سخت بپیچد به جان سرو

با ماه خویش دست درآغوش می کنم

 

دیوانه ی سکوتم و لب های بوسه خواه

آواز بوسه ای ست، اگر گوش می کنم

 

هر بار توبه می کنم از عاشقی و باز

چشمت چه می کند که فراموش می کنم