دیشب به یاد روی تو تنها گریستم

تنهای بی امید ، چه شبها گریستم

از چنگ غم به خلوت اندیشه های عشق

بردم پناه و بی تو در آنجا گریستم

سر می کشد چو شعله تمنای او ز دل

زین جانگداز درد تمنا گریستم

پنهان نمی شود چه کنم ماجرای عشق

در عشق او نهانی و پیدا گریستم

یک روز خنده زد دلم از گرمی امید

عمری ز سرد مهری دنیا گریستم

روشن نشد ز بخت سیاهم چراغ عمر

امروز از سیاهی فردا گریستم

چون ابر بی پناه در این بی کران سپهر

فریاد برکشیدم و دریا گریستم

آتش زدند بر دل من تا که همچو شمع

یکجا بسوختم دل و یکجا گریستم

کوتاه بود عمر من و عمر گل دریغ

(پروانه) سان به خنده ی گلها گریستم