در آئین عشق ورزیدن / برگرفته از کتاب قابوس نامه نوشته عنصرالمعالی
بدان ای پسر که تا کسی لطیف طبع نبود عاشق نشود از آنک عشق از لطافت طبع برخیزد... خویشتن را نگه دار و از عاشقی پرهیز کن که خردمندان از عاشقی پرهیز توانند کردن ؛ از آنکه ممکن نگردد که به یک دیدار کسی بر کسی عاشق شود؛
نخست چشم بیند، آنگاه دل بپسندد و چون دل را پسند اوفتاد و طبع بدو مایل گشت ، آنگاه دل متقاضی دیدار دوم باشد. اگر تو شهوت خویش را در امر دل کنی و دل را متابع شهوت گردانی باز تدبیر آن کنی که یک بار دیگر او را بنگری . چون دیدار دو بار شود میل طبع نیز بدو مضاعف شود و هوای دل غالب تر گردد، پس قصد دیدار سیم کنی چون بار سیم دیدی و در حدیث آمدی و سخن گفتی و جواب شنیدی ؛ خر رفت و رسن برد! (حاکی از کاری که شده و چاره آن نمی توان کرد)
پس از آن ، اگر خواهی که خویشتن را نگاه داری نتوانی که کار از دست تو گذشته باشد.