رفتی و بی تو در دل شب ها گریستم / عبدالله الفت
رفتی و بی تو در دل شب ها گریستم
شب ها به یاد روی تو ، تنها گریستم
هر شب چو شمع مجلس رندان پاکباز
یا سوختم به خلوت غم ، یا گریستم
دور از تو ای شکوفه ی گل ، در خزان عمر
چون ابر نوبهار به هر جا گریستم
لب تا نهاد ساغر می بر لب تو دوش
من سوختم ز رشک و چو مینا گریستم
شهری به ناله اند و من از خویشتن به رنج
از بسکه در فراق تو شبها گریستم
تا آنکه دامن تو شبی آورم به دست
گاهی به دیر و گه ، به کلیسا گریستم
الفت ، چو یار، رشته ی الفت گسست و رفت
هر دم به یاد آن گل زیبا گریستم
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 15:10 توسط مهـــدی
|