بهتر از حسن در رخت چیزی است / دل من پای بسته ی آن است

در همه دهر فتنه ای گر هست / در زوایای غمزه پنهان است

با کمال تو جز کمال خدای / هر کمالی که هست نقصان است

رنج در سایه ی حمایت تو / همچو آسودگی تن آسان است

 

*****

 

جز قصه عشق هیچ منیوش / چون خوشتر از آن حکایتی نیست

گر شکر کنی بدانچه داری / از هیچ کست شکایتی نیست

 

*****

 

اگر چه یاد نمی آیدت ز من هرگز

به جان تو که زمانی نمی روی از یاد

حدیث عشق من و حسن تو جهان بگرفت

چنانکه قصّه ی شیرین و غصه ی فرهاد

 

*****

 

جز خیال رخ گل رنگ تو حاصل نشود

اشک خون گشته ی ما را چو فرو پالایی