ای که جزو این زمینی سر مکش...

ای که جزو این زمینی سر مکش / چونک بینی حکم یزدان در مکش
چون خلقناکم شنودی من تراب / خاک باشی جست از تو رو متاب
بین که اندر خاک تخمی کاشتم / کرد خاکی و منش افراشتم
حملهی دیگر تو خاکی پیشه گیر / تا کنم بر جمله میرانت امیر
آب از بالا به پستی در رود / آنگه از پستی به بالا بر رود
گندم از بالا بزیر خاک شد / بعد از آن او خوشه و چالاک شد
دانهی هر میوه آمد در زمین / بعد از آن سرها بر آورد از دفین
اصل نعمتها ز گردون تا بخاک / زیر آمد شد غذای جان پاک
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۲ ساعت 20:15 توسط مهـــدی
|