غم روی تو به عالم ندهم
غم روی تو به عالم ندهم / عیش نستانم و این غم ندهم
گر به جان درد پیاپی دهیام / به مداوای دمادم ندهم
گر مرا در حرمت راه دهند / ره به نامحرم و محرم ندهم
بخت آن کو که به صحرای طلب / آهوی چشم تو را رَم ندهم
آبی از چشم ترم ریخت به خاک / که به سر چشمهی زمزم ندهم
داغی از دوست رسیدست به من / که به سرمایهی مرهم ندهم
غمی از عشق به خاطر دارم / که به صد خاطر خرّم ندهم
بدنی دوش در آغوشم بود / که به صد روح مکرّم ندهم
خاتمی داد به من لعل کسی / که به انگشتری جم ندهم
تا لبم بر لب آن نوش لب است / یک دمم را به دو عالم ندهم
من فروغی نفس پاکم را / به دم عیسی مریم ندهم
+ نوشته شده در شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 14:42 توسط مهـــدی
|