دوستت دارم ای امید محال
تا نهـان سازم از تو بار دگر / راز این خاطــر پریشـان را
می کشم بر نگاه نازآلود / نرم و سنگین حجاب مژگان را
***
دل گرفتار خواهشی جانسـوز / از خدا راه چاره می جـویم
پارسـاوار در برابر تو / سخن از زهد و توبه می گویم
***
آه ... هرگز گمان مبر که دلم / با زبانم رفیق و همراهست
هر چه گفتم دروغ بود ، دروغ / کی ترا گفتم آنچه دلخواهست
***
تو برایم ترانه می خوانی / سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابـم و ترانه ی تـو / از جهــان دگــر نشـان دارد
***
شاید این را شنیده ای که زنان
در دل «آری» و «نه» به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند /
راز و خمـــوش و مکــارنــد
***
آه من هم زنم ، زنی که دلش / در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف / دوستت دارم ای امید محال