بسا روزگارا که بر کوه و دشت / گذشته ست و بسیار خواهد گذشت

بیا تا جهانرا به بد نسپریم / بکوشش همه دست نیکی بریم

نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به نیکی بود یادگار

همان گنج و دینار و کاخ بلند / نخواهد بُدن مر تو را سودمند

سخن از تو ماند همی یادگار / سخن را چنین خوار مایه مدار

فریدون فرخ فرشته نیود / ز مشک و ز عنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت آن نیکویی / تو داد و دهش کن فریدون توئی