همدمی تا دل ما را دهد آرام کجاست / اشعار: علی اشتری
در خدمت خلق ، بندگی ما را کشت
وز بهر دو نان ، دوندگی ما را کشت
هم محنت روزگار و هم محنت خلق
ای مرگ بیا ، که زندگی ما را کشت
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
همدمی تا دل ما را دهد آرام کجاست
محرمی تا ز من آرد به تو پیغام کجاست؟
حسرت بوسه زدن بر لب گرمی دارم
لب یار ار ندهد دست ، لب جام کجاست؟
باده گلرنگ و چمن خرم و سبز و من و چنگ
هر دو در ناله که آن سرو گل اندام کجاست؟
طمع صبح ندارم ز شبه یتره ی هجر
ماهتابی که بر آید ز لب بام کجاست؟
گر به روی تو برآشفت دلم دوش مرنج
بحر را پیش مه چارده آرام کجاست؟
کام خسرو نشدی همچو تو شیرین (فرهاد)
در ره عشق نگر پخته کجا خام کجاست؟
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 15:7 توسط مهـــدی
|