هر کرا در دل از خرد خبر است

صفت ذات او همه هنر است

هنری باش و هر چه خواهی کن

نه بزرگی به مادر و پدر است

اندرین فرجه ی زمین و سپهر

دل چه بندی؟ نه جای مستقر است

مردم بی خبر ز روی قیاس

بر آنکه که صاحب بصر است

گر چه از جنس مردم است آن شخص

در حقیقت به جنس گاو و خر است

-------------------------------------------------

از بیم رقیب جستجویت نکنم / وز طعن حسود گفتگویت نکنم

لب بستم و از پای نشستم اما / این را نتوان که آرزویت نکنم

-------------------------------------------------

صد بار وجود را فزون بیخته اند / تا زو چو تو صورتی برانگیخته اند

سبحان الله ، ز فرق سر تا پایت / در قالب آرزوی ما ریخته اند