شاد زی ، با سیاه چشمان شاد / که جهان نیست جز فسانه و باد

ز آمده تنگ دل نباید بود / وز گذشته نکرد باید یاد

من و آن جعد موی غالیه بوی / من و آن ماه روی حور نژاد

نیک بخت آن کسی که داد و بخورد / شوربخت آنکه او نخورد و نداد

باد و ابر است این جهان فسوس / باده پیش آر هر چه بادا باد